واسه تفکر کجا رو انتخاب میکنین ؟

میگم چیزه ! یه سوال ! مممممممممم...... وقتی از یه چیزی ناراحتین و بغض گلوتونو گرفته و میخوایین گریه کنین ولی دوست ندارین کسی اشکهاتونو ببینه و حتی توی اتاق خودتون هم اون خلوتی که بهش احتیاج دارین وجود نداره و همینکه رفتین تو اتاقتون و خودتونو ولو کردین رو تخت تازه فکر کنین یه کاغذ به این گندگی زدین روی در اتاقتون که تا اطلاع ثانویه ورود مامانها ممنوع ولی هنوز پاتون نرسیده توی اتاق ، مامانتون اومده روی تختتون نشسته و موهاتونو از رو صورتتون میزنه اونور میپرسه چی شده دخترم ؟!!!! یا مثلا وقتی میخواین توی سکوت و آرامش فکر کنین و کسی مزاحمتون نباشه باز از اون کاغذا زدین رو در اتاقتون ، اما هنوز انقده فکر نکردین میبینین مامانتون روبروتون نشسته و میپرسه موضوع چیه ؟!!! غیر از اتاقتون به کجای دیگه فکر میکنین واسه گریه کردن و فکر کردن ؟ ... من که دستشویی رو می پسندم !  والا من گاهی شده که درسمم توی دستشویی خوندم ! اونم چییییییی ! جبر و هندسه ! کاغذ و قلم و کتابمو میبردم توی دستشویی مسئله ریاضی حل میکردم همیشه هم پشت در دستشویی بابا منتظر بود و با تهدید منو از اون تو میکشید بیرون ! یه بارم بابا یه خودکاری بهم نشون داد گفت : دخترم این مال تو نیست ؟ توی دستشویی مونده بود ... خلاصه که این دستشویی از نظر من بهترین مکان واسه گریه و درس خوندن و فکر کردن اونم از نوع ایکیوسانیه ! اصن این مکان میمون !! محلیه که من تصمیمات بزرگ زندگی و حتی نقشه های شوممو واسه سر به نیست کردن دشمنانم اون تو میکشم ! به جان خودم دو دهه دیگه از عمر مبارکم بگذره ، ارشمیدسی فیثاغورسی چیزی ازم درمیاد ! یعنی میشم !  

 

نتیجه اخلاقی : والا !