قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا ... ؟!!!!

بعضی مواقع از شدت تعجب ، ممکنه یه عالمه شیوید اونم به صورت خوشه ای روی فرق سر آدم سبز بشه ! دیدی بعضی خونواده ها رو که تا حرف میزنی زرتی میرن رو موج اقتصاد و هی مینالن که فقط یه آب باریکه ای دارن واسه اموراتشون و صورتشونو سیلی بارون نه اصلا با اتو سرخ نگه میدارن و سال به سال مسافرت نمیرن و ... اصلا فِک کن تو داری راجع به همون ذرهه گفتم توی دو پست قبل ، داری راجع به اون ذرهه حرف میزنی ییهو اون از شپشهای توی جیبش میگه ... داری در مورد پخت حلیم بادمجون با ماکروویو حرف میزنی ، اون میگه هفته به هفته بچه هامو نمیبرم گردش ! تا میای میگی ب ..... میگه بنزین ! میگی ف .... میگه فرم اقتصادی ! میگی ح ... میگه هوووو ! بعد میبینی دو تا دستاش از مچ تا آرنج پر از دستبند و النگوهای جورواجوره ، یه سینه ریز داره از اینورش تا اونورش !... یکی نیست بگه بابا جان ! دو تا دونه از اون زنگوله هایی که به خودت آویزون کردی رو بذار واسه تفریح هفتگیت و چمیدونم از این قرتی بازیا ! یه دونه از اون دستبندا رو بذار واسه سفر آخر سال ! ....... آها ! مامانم اینا مهمتره نه ؟  

 

نتیجه اخلاقی : زن ذلیل بدبخت !............. با تو نبودم که ! با شووَرت بودم