اون همسرش هست

با قالب و فرم جدید بلاگ اسکای حال نمیکنم اصن :(  سیستم قبلیش بهتر بود پست قبلی رو که اومدم بنویسم تا نیم ساعت دنبال اسم وبلاگم میگشتم. بنا به تجربیاتی که داریم آدم حس میکنه این تغییرات سالی فصلی هفته ای، بخاطر افت کمیت و کیفیت سرویس و افزایش بهای تمام شده خدمات ارائه شونده است :| مثل چیپس و پفک که پول رو واسه هوای داخلش و پوست رنگارنگش پرداخت میکنیم! تازه اگه توی درزهای پوستشم یه تیکه چیپس پیدا شد مزه وایتکس و در بهترین حالات مزه نون خشک میده ! من تنها زمانی چیپس میخرم که حس میکنم شیوا دچار روزمرگی و یکنواختی شده بعد بیخبر میرم در گوشش میترکونم 

بازم یکی دو تا فیلم دیدم و حس کارگردانی و سینماگری بهم دست داده. البته جدید نبود من دیر دیدم!  بس که وقتم پره، تازه فرصت کردم فیلم ببینم کتاب بخونم بنویسم و اینا. خیلیهاتون فیلم "من همسرش هستم" رو دیدین. من نمیدونم چرا با بازی نیکی کریمی نمیتونم ارتباط برقرار کنم خصوصا اون قسمتی که لادن طبابایی به رابطه خاص شوهر نیکی و میترا حجار مشکوک میشه و حدسیات نیکی رو تایید میکنه! حالا عکس العمل نیکی، عوض اینکه تاسفش رو بابت این قضیه نشون بده، حس برنده شدنش رو نمایش میده، مث حس پیروزی توی اثبات یک گمان یک تفکر چه توی روابط چه توی قمار یا هر چیز دیگه ای . من نمیفهمم اینجور موقع ها مگه زن نباید حس کشتی غرق شده ها و مال باخته ها و همه چی باخته ها رو داشته باشه؟ چرا انقده نیکی ، شنگول واکنش نشون میده؟ پی به رابطه بقال سر کوچه با یه زن دیگه که نبرده!!! ناسلامتی یک طرف این قضیه شوهرشه ! حتی یک درصد هم احتمال بدیم که شوخ و شنگیش بخاطر نقشه ای هست که میخواد پیاده کنه و مصممه، باز هم باید توی این سکانس غم رو توی چهره اش دید نه اینکه خوشحال باشه و آدامس بجوئه   اگرم احتمال بدیم که اصولا این خانوم چون زن بیخیالیه پس نباید نگران بشه و قاعدتا نباید نگرانیی به تصویر کشیده بشه، پس اصلا چرا دنبال انتقام و تلافیه !!! من با ضد و نقیض مواجه شدم علما بیایین حل کنید معضل را (:

نظرات 9 + ارسال نظر
سیما یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 05:00 ب.ظ http://mehmanesarzade.blogsky.com/

سلام
من یه آشنایی نزدیکی با برخی عوامل این فیلم دارم
تقریبا در جریان پروسه ساخت این فیلم هم بودم
راستش آقای کارگردان قبل از اینکه فیلمنامه این فیلم رو بخواد انتخاب کنه برای کارکردن فقط مطمئن بود که می خواد نیکی براش بازی کنه.
خانم کریمی اون سال در گیر مسائل فیلم خودش بود که کارگردانی کرده بود و ناخواسته خیلی برای اون فیلم انرژی نگذاشت.
کلاً زن این فیلم مدتها بود که در جریان خیانت شوهرش قرار داشت و مسئله تازه ای نبود که بخواد عکس العمل اولیه داشته باشه.
متاسفانه ارشاد هم سخت گیری های خودش رو داشت و ممیزی های نابجایی هم اعمال شد.
در آخر همه چیز مثبت تموم شد اما چون بحث خیانت مطرح شد گفتن آخر داستان باید طور دیگه ای تموم بشه. به خاطر همینه که آخر داستان می بینیم روی یک سکانس تکراری اول فیلم صدای خانم کریمی گذاشته شده که یعنی شوهرش در آخر ولش کرد و اصلا این جزو فیلمنامه نبود

سلام . می فهمم چی میگی. ولی با فرض تازه نبودن مسئله، باز هم نیاز به عکس العمل غمگین احساس میشه، مث نمک رو زخم پاشیدن باید باشه که تاییدش زن رو بیشتر ناراحت کنه، نه بیخیالی و حتی سرمستی!!!

مرسی که واسه خوندن وقت گذاشتین (:

سیما یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 05:22 ب.ظ http://mehmanesarzade.blogsky.com/

خواهش می کنم
راستش خودم این فیلم رو بارها دیدم اما همیشه میگم تا خودم جای این زن با همه این شرایط نباشم نمی تونم نظری بدم. شاید شرایط مالی و اجتماعی آدم های این داستان روی تصمیم گیری هاشون و واکنش هاشون بی تاثیر نباشه.
ما نمی دونیم در گذشته چه اتفاقی افتاده و این زن چه بحرانی رو پشت سر گذاشته، این رو میشه از اونجایی فهمید که وقتی داره با پسرش حرف میزنه و تشکر می کنه ازش بابت توضیح تصادف، به پسرش میگه تو انقدر بزرگ شدی که خیلی چیزها رو درباره رابطه من و پدرت بدونی (اگه اشتباه نکنم). پس یعنی این زن به مرحله پذیرش رسیده و حالا فقط خودش براش مهمه
قبول دارم که نقش میتونست بهتر بازی بشه و بالطبع اثرگذارتر

دقیقا به نتیجه ای رسیدی که من راجع بهش فکر میکنم. خیلی پخته تر و قابل قبول تر میشد بازی شه، شاید اگه این نقش رو فاطمه گودرزی یا کتایون ریاحی بازی میکرد جوندار تر میشد از اونجاییکه اینا حسی بازی میکنن تا قالبی

هوشنگ، سقای نینوا دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:12 ب.ظ

سلام
من ساقیِ آب شنگولی و عرق هستم
خیلی متشکر میشم اگر منو به کسانی که فکر می کنی مفیده معرفی کنی
ممنون

اِ برو توام ((=

سروان براتعلی دلکوب دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:14 ب.ظ

سلام
من پلیس این مملکتم
آمار این عرق فروشو بهم بده تا خشتکشو #$%*&^@*&
ممنون

به تو چه فضول :|

شهروند دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:20 ب.ظ

سلام
من مجانی قربونتون بچسبم
خیلی متشکر میشم اگر منو به خانم هایی که فکر می کنی مفیده معرفی کنی
ممنون

زهرمار .. شد یه بار مث آدم کامنت بذاری ؟ (:

مدیریت تیمارستان امین الدوله دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:21 ب.ظ

سلام
من روانپزشکم
خیلی متشکر میشم اگربیمار مارو تحویل بدید، این توی لیست بستری های خطرناک بوده
ممنون

اشتباهی نگفتی؟ بیمار خودتیا :دی

[ بدون نام ] دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:23 ب.ظ


از این آیکن خوشم میاد
حیف به غیر از بلاگ اسکای جای دیگه نیست

و بین همه این آیکان ها سمبل مرجان اینه
-------->

سمبل شهروند کدومه؟

شهروند دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:28 ب.ظ

خوب حالا نظرمونم بگیم پیرامون این نوشته ، نگی این یارو با این سنو سال فقط میاد دلقک بازی در میاره
.
.
.

بازیگرای خارجه رو نمی دونم ، اما اینجا معمولا بازیگرها در یک شخصیت و تیپ باقی میمونن
نیکی کریمی اصولا فروعا در سینمای ایران کاراکتر یک زن خاص و مستقل هست ، آمیزه ایی از فلسفه و فمنیسمِ بومی شده .... یه فیلمی مهرجویی ساخته بود (اسم فیلم یادم نیست) نیکی اونجا در نقش حیران شده ی عالم فلسفه و عرفان بود یه فیلمی هم خانم میلانی ساخت دو زن ، اونجا الگوی زنِ مدرن و مستقل بود ، این دو تا تیپ برای نیکی کریمی باقی موند ... نمی دونم شاید خودشم در بازیگری انعطاف نداره
حالا این خوبه

اون داریوش ارجمند که بعد از امام علی رسما به این توهم رسید که خود امام علی هست، میگن تو خونه همیشه پر شال ذوالفقار بسته ، هر وقتم میخواد بره خونه پشت آیفون میگه عیال درو با آیفون باز نکن الان مثل در خیبر خودم درو از جا میکنم میام داخل....

داریوش ارجمند رو که من همش حس میکنم توی زندگی واقعی مث نقشی هست که توی آدم برفی داشت، با همون ابیات و سبک حرف زدن ، یا مث نقش فردوس توی سریال ستایش :دی واقعنم باید این شکلی باشه من مطمئنم :دی

این روزا چه میکنی مارمولک؟ (:

[ بدون نام ] دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 03:44 ب.ظ

چون این روابطت طبیعیه خلافش مشکل سازه
میگی نه به درو و برمون نگاه کن
بعدشم اون غم ها و اینا مال ظاهر قصس همه تو کاری که می کنیم یا باهامون می کنن شریکیم پس همه ی حق را به خودمون و دیگران نمیدیم و برای خالی نبودن عریضه یه واکنشی اییی ... اونم در ابتدا نشون میدیم
---------
خوشحالم هستی
باقی بقایت
جانم ...

... فدایت (:

باور میکنی اصلا نفهمیدم چی گفتی (: جان من خودت فهمیدی چی شد؟ ((= یا نگرفتی کجای کار منظورم نقص داره یا حس و حال و نگرفتی ... حالا ولش کن خودت خوبی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد