بیدارش نکن بذار بخوابه !

دیدین بعضی وقتا مخ آدم پرفسور میشه ؟ هی رو بعضی جمله ها که میشنویم کلید میکنه بعد هویجوری واسه خودش تجزیه تحلیل میکنه سبکاشو تعیین میکنه از نظر وزن و قافیه سبک سنگین میکنه تازه نقدش میکنه بعد ما هستیم و این کله امون که باید جفتک اندازیهای مخمونو تحمل کنیم اصلنم افسارش دست خودمون نیستا ! به جان گیگیلی ... مثلا همین دیشبی من زودتر از بقیه رفتم خوابیدم اما ماشااله اعضای خونه انقده بلند حرف میزنن که حتی روزه سکوت هم میگیرنا ویبره مغزشون صدا میده !  والا ... حالا نمیدونم چی شد که پویا رفت توی اتاق یه چیزی ورداره اومد بیرون فقط از رو بیکاری اطلاع داد که تینا دراز کشیده انگار سرما خورده ! بعد یهو جناب آق بابا برگشت گفت : بیدارش نکن بذار بخوابه ! حالا این مخ من دو ساعت گیر داده که فلسفه خلقت جمله بابای منو کشف کنه که اصلا لزومی به گفتنش بود یا نه ! اگه نمیگفت پویا تینا رو بیدار میکرد ؟ حالا که گفت یعنی اگه ماندانا حس کنه تینا گشنشه بازم بیدارش نمیکنه ؟   گیریم که پویا تینا رو بیدار کنه چی میشه اونوخ ؟ سرماخورگیه تینا بدتر میشه ؟ حالا که بیدارش نکرده سرماخوردگیش زودتر خوب میشه ؟ بعد ......... باشه بابا رفتم  

 

نتیجه اخلاقی : اینروزا اصلا حوصله ندارم از سر رام برین کنار وگرنه هر چی دیدین از چش خودتون دیدین ...................... .................. الفرار

نظرات 8 + ارسال نظر
دل‌زده یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:57 ب.ظ http://delzadeh.wordpress.com

شما زیاد به دل نگیر. این جور جمله ها بیشتر از روی ترحم و علاقس تا اینکه شما دنبال فلسفش بگردی!

چی میگیییییییییییییییی :دی

باران یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:04 ب.ظ http://www.drzss1368.blogfa.com

توام که مثله من شدی!!!!

مگه توام مثل منی ؟ ((=

مونیکا یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:12 ب.ظ

آخه تو که ترسویی مجبوری تهدید کنی بعد فرار کنی؟

حالا تو کار دیگه نداشتی جز تحلیل جملات؟یعنی خدایی نشنیدی که خواب واسه سرماخوردگی خوبه؟

چرا تو روز روشن دروغ میگی مونی ؟ مشروعیتت زیر سوال میره ها ((=

یعنی تو میگی سرما خوردم ؟ واااااااااا :دی

یه بدهکار دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:24 ب.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام..............به به به میبینم که آپ تازه و .............
نکنه آقاتون دست اخر اجازه داد بیایین نت؟
من موخوام واستیم

سلام بر بدی جون :)

آقامونو انقده ماچ کردم که آخرش دلش برام سوخت گفت برو هر جهنمی میخوای بری ((=

باشه واستا همونجا بعد نگی خسته شدی ((=

قزن قلفی سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:08 ب.ظ http://afandook.persianblog.ir

برو استراحت کن مادر جون حالت خوش نیس

اِهههههههههههههه ((=

آرمان سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:04 ب.ظ


خیلی خودمونی کارکردی aول

مرسی :)

سیروس سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ب.ظ http://sirous.org

چیه درد بی درمون دخترونه و زنونه گرفتی پدی چیزی نمیخوای اخلاقت سگی شده در ضمن اون مخ تو گیگی کی توش مخ بوده که حالا کارم بکنه و فکرش به جای قد بده

زهر مار سی سیه بی ادب بی تربیت ! تو از کدوم گوری در اومدی یهویی تز دادی هان ؟
حالا چرا غیبت زده ؟ توی غیبت صغرایی ؟ ((= بمیری سی سی :دییییییییی
ضمنا مخ گیگیلی بیشتر از مخ تو کار میکنه ها ((=

عبداله چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ق.ظ http://damdami2.blogsky

سلام با مرام بی مرام!
چه وبلاگه قشنگی!
به ما هم سر نزن

سلام دوست جونم :)
کوشی عبداله جونی ؟ از اون رضای بی معرفت خبری نداری ؟ اگه پیداش کردی یکی هم از طرف من بزن تو گوشش ((=

میام :) میام :) میام :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد