همه فن حریف

 


دلم خوش بود ۲۲ بهمن تعطیله ، تخت میگیرم میخوابم تلافیه همه بی خوابی ها رو در میارم ! ولی دیگه خبر نداشتم که بابا رسیدگی به همه کارای خونه رو گذاشته واسه همین روز !! کله صبح با صدای خفن وحشتناکی از خواب پریدم انگاری توی کارگاهه آهنگری خوابیده بودم غیژژژژژژژژژژژژژژژژژ دنگ دنگ دنگ ، پاشدم ببینم چه خبره ، دیدم بعععله بابا به سلامتی با درل افتاده به جون در سالن ، میگم بابا مثلا هممون خوابیده بودیما ! میگه : آره اتفاقا گفتم تا خوابین بیام به این کارا برسم !!  نه خداییش یه آن فکر کردم من هنوز خوابم و توی خواب راه میرم .. چند ساعت بعد صدای زنگ حمومو شنیدم مث اینکه یکی حموم بود و دستش چسبیده بود به زنگه حموم و دِفشار ! دیدم ایندفعه بابا میخواد زنگ حمومو درست کنه ! فچ کنم سیمهاشو اشتب بسته بود و زنگ خوردنش وارونه شده بود یعنی اگه دستتو میذاشتی رو زنگ صداش قطع میشد دستتو برمیداشتی یه ریز زنگ میخورد دیگه از اف اف درست کردنشو لباسشویی تعمیر کردنش نمیگم که افتضاحی بود ! لباس سفید و تمیز مینداختی توی لباسشویی ، کثیف و روغنی آماده تحویلت میداد .. واسه اف اف درست کردن هی گفت در بازکنو فشار بده هی گفت توی گوشیش حرف بزن ! دیگه عصر که خودمو جلوی آینه دیدم این شکلی شده بودم 


نتیجه اخلاقی : پس فردا هم جمعه است و باز یه روزه تعطیله دیگه ! ... خدایا هم اکنون ما را بکش



یه دوستی با اسم دای ...دی مرتب برام کامنت میذاره که من نمیدونم کیه یا چیه یا اصن توی جیب جا میشه یا نه (غشمولک) میخوام خدمتش عرض کنم همینطور که گفتم چون خودتو معرفی نکردی و گفته بودم اگه نگی کی هستی کامنتهاتو حذف میکنم , کامنتهاتو حذفیدم (نیشمولک) ضمنا گفته بودم که من هیچ بنی بشری رو به اسم فریبا نمیشناسم !! حالا چطور شد توی کامنتت گفته بودی خوشحالی از اینکه پیغامتو به فریبا خانوم دادم والا من توش موندم ((= یحتمل منو اشتب گرفتی با یک دخمله دیگه :دی ضمنا آقا جان من ترک نیستم (= حیف که مجبوری بری خودتو بکشی ! حروم میشی ایشاا... ((=

آهان یه چیز دیگه ! گفتی چندین اسم داری که یکیش هم مورچه ریزه اس ! خوشوقتم (((=
اگه باز هم کامنت بذاری دفعه بعد همه آی پی هاتو در معرض نمایش میذارم .. بالاخره یکی پیدا میشه که بشناسدت ؛) جناب دای ...دیه ریزه میزه ((=

این آهنگ رو به مناسبت روز ولنتاین تقدیم می کنم به شما دوستای گلم ! ببخشید که دیر شد ! داشتم دنبال لینکش میگشتم که براتون بذارم تا راحت گوش بدین که پیدا نکردم عوضش یه لینک پیدا کردم که بتونین دانلودش کنین .. متنش رو با سواد کم خودم ترجمه کردم ! اگه ایرادی داشت به بزرگواریه خودتون ببخشید ... قربون همتون برم

                                                

دانلود کنین

از کجا شروع کنم

به گفتن قصه عشق ، که چقدر میتونه والا باشه

قصه عشق شیرینی که بزرگتر از دریاست

حقیقت نمونه ای از عشق که اون به من هدیه کرد

از کجا شروع کنم

 

با اولین سلامش

به واژه پوچ هستی ام معنا داد

هرگز عشق دیگری ، زمان دیگر به سراغ من نمیاد

اون وارد زندگیم شد و زندگانی رو ساخت

اون قلبم رو مملو میکنه

 

اون قلبم رو از چیزهای استثنایی مملو میکنه

مملو از آهنگهای ملکوتی ، مملو از آرزوهای بکر

اون روحم رو سرشار از عشق میکنه

که هر کجا برم تنها نیستم

با همراهی با اون ، چه کسی میتونه تنها بمونه

دستهاش با منه ، همیشه هست

 

خیلی وقته که گذشته

آیا عشق میتونه با ساعات یک روز اندازه گیری بشه ؟

الان هیچ جوابی ندارم ولی همه اون چیزی که میتونم بگم اینه که

میدونم که به اون محتاج خواهم بود تا وقتی که ستاره ها در دوردست می درخشند

و تا وقتی که اون باشه ...

نظرات 28 + ارسال نظر
sh.kh چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:42 ب.ظ http://khodaam.persianblog.ir

manam daghighan fahmidam rooze bad az tatili khaste tar az roozaye ie ke miram sare kar!

پس خوش به حال خودم که روزای تعطیل رو تا لنگ ظهر میگیرم میخوابم :دی

پت چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:54 ب.ظ http://chocoholic.persianblog.ir

آه کش تنبون و معاونتون یه جا گرفته بودنت!؟ :))
خوبه دیگه! اینطوری دیگه نیازی نیست نگران کثیف شدن لباساتون باشین! چون مدلش چرب و کثیفه!.... :))

عجب روزگاری شده ها ! دیگه حالا خون کش تنبون و معاونمون از خون گیگیلی رنگین تر شده هممتون طرفداره این دو تا شدین :(
میکشمتون :دی

((= از دست بابای تعمیرکارم (غشمولک)

نسیم چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ http://amor32.blogsky.com

راستش منم خواب روز تعطیل رو میمیرم براش
اما خوب پدر هم فعاله باید قدرش رو بدونی

مث خودمی پس ! بزن قدش :-پی

آره بوخودا :دی زنده باشه ایشاا... :)

ندا چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:21 ب.ظ

می نویسم برای تو
برای خاطره هایی که در گذرگاه اشنایی قاب گرفته شد
می نویسم برای تو...
از همسایگی پاییز با رنگ احساس ادمی
یا از نگاهی اشنا در میان هجوم غریبانه ها...
و یا شاید از ثانیه های بی تکرار بودن
اشنای من ... بی بهانه بخوان
منی را که شاید ان سایه ای هستم
که غرق می شود در پایان مبهم نا تمامی ها و می روم...
ادامه ی قصه ی من شروع داستانی نوست
داستانی که سطر سطر ان خواندنی ست
امشب برای تو مینویسم تویی که دوستی و هستی
تقدیم است یا ترسیم خاطره ها و رویاهای ...
می دانم که نوشتم فقط برای تو....
احساسی بود که گذشت بر دل این صفحه
برای کسی که دوستش دارم. همین
ــــــــــــــــــ
فردا بهانه ی قشنگیه برای پر رنگ تر کردن دوستی ها
دوست خوبم همیشه باش سبز و عاشق عشق و دوست دوست
تاااااااا .....

قربون احساس قشنگ و لطیفت برم ندایم خوشکلم ملوسم عروسم :)

همیشه عاشق و بااحساس باشی گلم :-*

لیلا چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:47 ب.ظ http://leilon.mihanblog.com

سلام
خندههههههههههههههههههههههههههههه
فکر کنم بهتره یه تن پنبه تو گوشت برا پس فردا سفارش بدی به خدا می دونم چی می گی حالا بازم ماله تو تعمیرات بوده من دیدم گردو می شکنن واییییییییییییی

سلام خرموشیه لوس و ملوسم (بوس)
:دی چیه ؟

اوف اوف اینو که دیگه نگو ((= منم که وقتی از خواب میپرم اخلاقم حسابی سگی :دی خون بپا میکنم (غشمولک)

ونوس چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ب.ظ http://zendegimoon.blogsky.com

روزای تعطیل به بابییت یه قرص خواب آور بده تا اونم خواب رو تا ظهر تجربه کنه ببینه چه کیفی داره از دفعه بعد شما بیدارش کنید!من که عاشق خوابیدن تا ظهرم.وای که میچسبه به دلم.

اونوخ فکر کنم دیگه از اونور شب خواب به چشممون حروم کنه نصفه شبی به کارا برسه ((=

آره منم عاشق خوابم :دی

ژ یگولو پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:03 ق.ظ

سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم خانوم خانوما..
مرجان عزیز.
خوبی گیگیلی خوبه؟؟

ایولللللللللللللللل به بابای مهربونو فداکار..(خندههههههه)...

حالی داده بهتونا سر صبحی..:دی..ایوللللل
خب دیگه چه خبرا.؟؟

من اومده بودما...ولی کامنت واست نذاشته بودم..نگو بی معرفتم دیگه؟؟ بیا عوضش یه عالمه باقلوا اورم واسه تو و گیگیلی...:دی

خوش باشین..جمعه هم خوش بگذره..:دی

حالا باز بیا بگو برم الاغ بخرم...چوب خدا صدا نداره که میگن همینه..:دی

فهلاااا...

سلام ژیژمولک :دی
قربونت ... حال باقلوا نه خدایا حال خودت خوبه ؟((=

ها خوبیم :دی

((= انقده بابام از فداکاری ملوس شده (غشمولک)

همین دیگه ! شما مردا در همه حال از هم حمایته بی دریغ میکنین :->

غلط میکنه هرکی به ژیژمولک بگه بی معرفت :-پی

قربونت برم

نه ژی ژی الاغ داری :دی گفتم پالون براش بخر ((=

فداتت

یوسف پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:14 ق.ظ http://littlestar.blogfa.com

سلام مرجان جون.. :)
بابای منم گاهی روزای تعطیل از این کارای بد می کنه..گاهی صدای دلر میاد گای صدای چکش و تق توق دنگ دونگ...که میفته به جون همین درو دیوارا..چیزی هم نمی شه بهش گفت..چون انگار در جواب کارای واجب خونه به خواب تنبلی ما ارحعیت داره!! =))
جمعه تو گوشت چوب پنبه بذار.. :دی

سلام داداشکه شیطون :دی

اوف اوف پس همه باباهامون به هم رفتن ((=

چوب پنبه هم بد سیستمی نیست :دی فقط شکل شیشه آبلیمو میشم (غشمولک)

*+*+*سارا*+*+*+ پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:08 ق.ظ

=)) چه بابای با حالی داری


کاش روز جمعه ساعت ۶ صبح یکی بیاد و جیر جیر تختت رو بخواد درست کنه =))

(((= ها قربونش برم :دی

سارا میام میزنمتا :-پی

دکتر مثبت پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:59 ق.ظ http://drmosbat.persianblog.ir/

سلام
باز حالا خوبه بابات حسه این کارارو داره دمش گرم

سلام دکی جون مثبت

ای بابا تو هم دکی ؟ همین دیگه ! مگه خودتون طرفداره همدیگه باشین ((=

گل داوودی پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:59 ق.ظ http://goledavoodi.blogsky.com

چرا اینقدر وبلاگ عوض میکنی؟ نکنه اینا کار گیگیلیه؟

نیدونَه :|

فچ کنم کاره گیگیلی باشه دکی جون :دی

سروش پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ب.ظ http://www.lack.blogsky.com

سلام .امیدوارم منو به خاطر نشناختن حذف نکنید

فکر میکردم بد بختی کارای خونه فقط ماله پسراست

به من سر بزن

سلام سروشی :)
نه گلم ! قضیه اون دای ...دی فرق فوکوله :دی

پس تو روزای تعطیل خونواده اتو از خواب میپرونی آره ؟ :->

چشم خدمت می رسم

یوسف پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:14 ب.ظ http://LiTtLeStAr.PersianBlog.ir

آبجی جون من بعد از کلی مهندسی برگشتم به خونه ام!..هوشولولولولولولولولولو :دی :)

جون :دی

آقربونه داداشیه مهندسم برم ((= نااااازی (نیشمولک)

ایرمان پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:59 ب.ظ http://faraneh1362.persianblog.ir

منم بد درکت کردم!!

بالاخره یکی با منو گیگیلی همنوا شد ((=

دکی جون ! تو هم مث من خواب آلویی نه ؟ :دی ایول

اقلیما یادمانی از حوا پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:08 ب.ظ

روزای تعطیل پدر جان من آواز خوندنشون می گیره!اون هم دم در اتاق ما!صدا هم که نیست بد مصب!دیواااااانه ت می کنن!و البته اینجاست که بنده با شجاعت تمام میرم وسط سالن و فریادهایی جگرخراش را از ته گلوی مبارک ول میدم در فضا و بعد البته باقی قضایا:دی

اَی ووووووووووووووو ((=
جون تو این یکیو نمیشه کاریش کرد (غشمولک)
البته من خودم موقعی که میرم حموم میزنم زیر آواز (((= هیسسسسس به کسی نگیا (غشمولک)

به به ! شجاعتتو عشقه خواهرر (غشمولک)

مهدی(چند قدم نزدیکتر به خدا) پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.mehdi-lovehistory.blogfa.com/

آخرین برگ ابن درخت هم به خاک نشست

بی آنکه بدانم

بی آنکه شاد باشم یا غمگین

ناباوری سنگین در چشمهایم

مبهوت

..........

...........

چگونه ممکن بود

آخرین امید هم به خاک نشست

من به فکر فرداها

بی بهانه زندگی کردن

بی بهانه خواندن

بی بهانه پرواز کردن

جوی باریکی که مرا به حقیقت رساند

فردا روز دیگری است و دیگر روزی است

امتحانی دیگر

...........

............

چرا همیشه فکر می کنم کسی را دارم که به او دل ببندم ؟!

فردا روز دیگری است

آخرین امید هم به باد.........

مانده ام از فردا نفس خواهم کشید ؟!

حرف خواهم زد ؟!

به یاران نوید آزادی خواهم داد؟!

از خورشید خبر خواهم داد ؟!

از نور ؟!

از عشق ؟!

از شیرینی رنجهایی که به جان می خریم ؟!

به امید گشایشی بهتر؟

سلام خوبی؟
خسته نباشی
ممنون از حضوره سبز و زیبات
من آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ومنتظر تو...
به امید لحظات شاد تو زندگی.....
موفق و اسمونی باشی

سلام دوست گلم
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییی شعرت هم مثل خودت پر احساسه :)

فداتت ... خدمت می رسم

ستاره ای باشی :)

محمد رضا پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:44 ب.ظ

قربونش برم!
چه بابای با مژه ای داری! :-*
ای ول ... حمومشونم زنگ داره!
:دی
- نه دیگه اگه خونتون خرابه هم بود تا حالا درست شده بودش! جمعه نوبت یه چیز دیگس واسه اینکه سورپرایز بشه نمی گم!
:دی

((=

لابد حموم شما چشم الکتریکی داره (نیشمولک) یا نه ! شایدم از اون چکش و صفحه فلزیا داره ، بعد هرکی کاری چیزی داره با اون چکشه میزنه به صفحه (((= که به دادش برسین :دی اون چشم الکتریکیو نفهمیدم باید کجا کار بذارم (غشمولک)

ای خدا ((=

جون تو فهمیدم (غشمولک اینا)

مجید پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ب.ظ http://saddard2.persianblog.ir

بابای شما که از من فنی تر بید !!!!!!!! ولنتاین هم مبارک مامان بزرگ !

دکی جون ! اینو که میگی جدی بید ؟ :دی پس چه شوددددددددد (((=

مرسی بابا بزرگ ؛)

محمد یوسفی پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.editor-e-irani1.blogfa.com/

سلام. ممنون از محبت و لطفت.
کارتت هم رسید.
چاره ی کار می دانی چیست؟؟؟
سریعتر سر یک بیچاره را کلاه بزاری و به زور زنش شی تا از دست بابات راحت شی (غشمولک)
البته اگه از شانس تویه شوهرت بدتر از بابات می شه و هر روز این جوری از خواب بیدارت می کنه. همون بهتر دعا کنی زودتر جان به جان آفرین تسلیم کنی ...... (یک عالمه عشمولک)

سلاااااااااااااااااااااااااااااام ممدی جون :)
قابل دوستامو نداشت :)

نه ! چیست ؟ :دی
ممدی میام میزنمتا :->

ممدی به جون گیگیلی قسم خونت حلال شد وایساااااا

ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان

وایسا ممدی ! اگه دستم بهت برسه میکشمت :-پی

شهرزاد پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:37 ب.ظ http://shahrzad91r.blogsky.com

سلاممممممممممممم مرجان خانومیه گل گلاب:
خوبی عزیزم؟؟؟؟
وایییییییییییییییییی از روزای تعطیل نگو که منم عزاااااااا میگیرم...
ما هم همین مشکلا رو داریم به اضافه ی تمیز کردن خونه و.....
آهنگ خیلی زیبایی بود عزیزم....
والنتاینت مبارک گلم....
فدای تو...
بووووووس
بوووووووووووووووووووس
یا حق!!

سلام قربونت برم (بوس)
فداتت

ببین ملت چقده دلشون خونه (((=

مرسی گلم ... قابل دوستانو نداشت :)

همچنین (بوس) :-X

*+*+*سارا*+*+*+ جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:10 ق.ظ

جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ


مرجان ساعت ۳:۱۰ صبحه....پاشو نماز شب بخون ...بعدشم برو حمام...بعدشم تلویزیون ببین...بعدشم برو صبحونه بخور =)) بعدشم من دیگه میخوابم تو یه فکری واسه بدبختیت بکن =))))))))))))))))))))))))))

باز جیغمولکی اومدی سراغ من ؟ سارا با همون تشت ننه آمنه خفه ات میکنما ((((=

فک کردی :دی امروز کلی با خواب کیفمولک نمودیم ؛)

روابط عمومی جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:13 ق.ظ http://Sunday.Persianblog.Ir

باسلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار

در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، این هفته با نقد وبلاگ:

(( ژســیـلـن )) (( http:/minevisam4no1.persianblog.ir ))

در خدمت شما دوست گرامی هستیم .

لذا بدینوسیله از جنابعالی جهت شرکت در این جلسه دعوت بعمل می آید.

پیشاپیش ازحضور گرم و صمیمی شما تشکر و قدر دانی می شود.


وعده دیدار ما : یکشنبه 28 / 11 / 86 ساعت 17 الی 19

نشانی: خیابان سید جمال الدین اسد آبادی ( یوسف آباد ) - خیابان 21 - پارک شفق - فرهنگسرای دانشجو - سرای کتاب

با تشکر

سلام دوست عزیزم

مرسی :)

اگه معاون و رئیس کته کله امون ما رو زیر حجوم کار هلاک ننمایند خدمت می رسیم حتما :)

اِه ! یوسف آباد خودمون ؟ من دلم میخواد بیام :(

مرسی

[ بدون نام ] جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ب.ظ

سلام!
خوبی؟!
مرجان لپ تاپت وایرلس داره؟! مودمت ویرلس داره!؟ اگه داره روشنشون کن! بعد از کامپیوترت مودم رو دتکت کن! بعدشم کانکت شو! به همین راحتی! احتمال میدم مودمت وایرلس نداره٬ مدلشو اگه خواستی بگو ببینم داره یا نه. لپ تاپت احتمالا داره.
موفق باشی

سلام :دی
قربونت

نیدونَه ! نیدونَه !
من نفهمیدم چی گفتی و چی شد (((=

اصن سر فرصت بیا یاهو آن شو بهم بگو ببینم چی شد من که نفهمیدم (((=

شاذه جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:04 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

عوضش من هزار تا نقشه دارم که اگه یه روز تعطیل شوشو خونه باشه واسم همه چی رو درست کنه!! ولی نیست کهههه

خب شاذه جونم ! تازشم اگه این نقشه ها رو نداشتی بازم اون کوشولو فینگیری هات نمیذاشتن بخوابی و میشه گفت اینکه صبح جمعه با خیال راحت نتونی بخوابی تا ظهر برات عادی شده ... ولی من که نه نی نی دارم نه شوشو پس اگه روی تعطیلی هام حساب کنم که خوب بخوابم بعد ببینم سر و صدا نمیذاره آمپرم میترکه (((=

دوست پاییزی جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:41 ب.ظ

سلام عزیزم
بیچاره گیگیلی یه روز تعطیلم نمیتونه استراحت کنه..
ممنونم که پیشم میای
راستی بالاخره منم خاله شدم :)

سلام دوست جونم (بوس)

آخ آره ! چه عجب یکی اومد بگه گیگیلیه بیچاره ((((=
خواهش میشود :)

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای الهی ! دخمله یا پسمل ؟ :)

نازنین جمعه 26 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ب.ظ http://ansaniiat.blogfa.com

سلام .
وای چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود .
خوبی مرجان عزیزم .
دیگه نزدیک عید است و خانه تکانی هم شروع می شه و شم هم باید خودت را برای کمک کردن به خانواده آماده کنی .

دست بابا درد نکنه که همت کرده ///ما که خانه مون هرچی خراب می شه //خراب شده /یک سال تا دو سال طول میکشه تا رو به راه بشه .

شاد و سلامت باشی خانمی .

سلام نازنینم :)

من دلم واسه خودت تنگ شده بود (بوس)
فداتت

آره نازنین از اونور توی شرکت ، از اینور توی خونه :( میگم نصف بشم فکر نکنم بد باشه نه ؟ :دی

اونم چه تعمیری (((=

قربونت برم :-*

امید یکشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ق.ظ http://omidlog.com

خیلی قشنگ مینویسی . خیلی خوشم میاد از ادبیاتت . ادامه بده موفق باشی

چشمات قشنگ میبینه :) مرسی

باور کن جون گیگیلی نمره ادبیاتم همیشه ۱۳ به پایین بوده ((((=

عسلی پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ب.ظ

سلام وای اوووجی جون میخوام باهات بدوستم

میشه ؟؟؟

سلام
هااااا میشه عسلی جونم (((((((((((((((((:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد