هرکی حرص بخوره گوشتاش میریزه فقط استخونهاش میمونه !

من دوباره هندی شدم ... یه غلطی کردم ماسک نشاسته زدم به صورتم , حالا یه جوش گنده وسط ابروهام در اومده ! میگم کاش از فردا ساری میپوشیدم میرفتم سر کار یه حلقه هم آویزون دماغم میکردم .. ولی نه ! این ریختی برم بیرون یهو میبینی سر و کله دلیپ کمار پیدا شد بعدم دنباله ساریم رو میگیره میبنده به کمرش منو دور آتیش میچرخونه به عقد خودش درمیاره ..... والا ! بدجوری حرصم میده این جوشه خصوصا خودمو که توی آینه میبینم یاده اون آتیشه و دلیپ کمار میافتم همچی تنم میلرزه ... گفته بودم پوست صورتم حساسه یادتونه ؟ نتیجه 20 دقیقه ماسک نشاسته , شده یه جوش قده هندونه وسط ابروهام و بسته شدن عقدم با دلیپ کمار توی آسمونها .. حالا توی این گیر و دار که ماتم گرفتم بابی اومده خونه امون هممه هممه اسباب بازیهاشو هم کشونده دنباله خودش بعد از توی خرت و پرتاش یه مداد شکسته و یه دفتر پاره پوره پیدا کرده اومده پیشم میگه عمه ملژان من نقاسی میکسم تو نیگاه کن ! هی یه خط میکشه میگه هاپو کسیدم بعد یه نقطه میذاره و یه دایره کوچیک بغلش میگه ببعی کسیدم اونوخ یه نیم دایره کشیده دو تا خطم روش , میگه عمه ایناااااا اینا گوزپلنک کسیدم ... من آخرش از دست این بچه خودمو حلق آویز میکنم .. میگم بابی بگو یوزپلنگ ! بهم خیره شده ماتش برده بعد ییهویی میزنه زیر خنده میگه نه گوزپلنک !!!!!!! دیوونه ام کرده این بچه .. تازگیا کلمه «چرا» رو یاد گرفته و معنیشو و کاربردشو , حالا چپ میره راست میاد میگه چرا ؟ چرا شب میشه ؟ چرا روز میشه ؟ چرا مرگ چرا کوفت !! مامان داشت ماهی پاک میکرد بابی هم اومده بود بغل من تا از بالا ببینه مامان چیکار میکنه .. بابی رو تا زمانی که بهمون نیاز نداره نمیشه بغل کرد حتی اجازه نمیده بهش بوس بدیم , حالا واسه دیدن ماهی ها بهترین فرصت بود که وایسمو بغلش کنمو لذت ببرم .. همینکه مامان چاقو رو گذاشت رو سر ماهیه , بابی میگه : ؟ چلا مادَ‏‎ل کله ماهی لو کند ؟ من گفتم : واسه اینکه اذیت مامانش کرده ! بعد میگه : چلا خون اومد ؟ گفتم : واسه اینکه چاقو تیزه ! هی بهت میگیم دست به چاقو نزن دستت میبره واسه همینه ! برگشته به مامانم میگه : مادَل ! کله عمه ملژانو هم بکن !!!! ای خداااااااااااا من از بیگانگان هررررررگز ننالم که با من هرچه کرد آن ................

فهمیدین چی شد ؟ مامان الان داره جدول حل میکنه , بعد از منو شیوا پرسید : چکش آهنی چی میشه ؟ سه حرفه .. شیوا گفت : پُتک ! من گفتم : نه پتک که از پلاستیک فشرده اس آهنی نیس ! بعد یهو شیوا برگشت گفت : پس حتما کُپت میشه !! با اجازه من برم شیوا رو خفه کنم و برگردم

نتیجه اخلاقی : اون موبر برقیه هَه ! امروز مجبورم دوباره برم سراغش ! نه میشه برم نه میشه نرم ... یه فاتحه هم واسه من ویل بدین

نظرات 19 + ارسال نظر
پت سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:41 ب.ظ http://chocoholic.persianblog.ir

با همون اپی لیدی موهای کله بابی رو بکن! بعدشم بده بغل شیوا که گریه زاری کنه! :دی >:)

فکر خوبیه :دی چرا به ذهن خودم نرسید ؟! ((=

آقا موشه سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:41 ب.ظ

مرجی برو خدا رو شکر کن بابی شما بغلی نیست ماکه بابی نداریم ولی هرکی بابیشو میاره همش باید بغل باشه وگرنه جیغ میزنه =)) یه بابی دالیم اسمش یگانس بعد فک کنم همسن بابی شما باشه تازه اسم منو یاد گرفته میاد خم میشه منو نیگا میکنه تند تند پلک میزنه بعد خندش میگیره دستشو میگیره جلو صورتش خجالت میکشه =))))))) انقد بلاس این بچه دارم زبون اصلی یادش میدم اینارو یادش دادم برو رو بابیتون امتحان کن میخواموووود (میخوامت ) دوسود دارم آلابیو =)) البته با لحجه :دیی

برو عزیزم خفش کن چه منی داره آدم خواهرشو ضایع کنه بعد من کلی بخندم بهش =))

الفاتحه =)) آخ هی موهات دونه دونه کنده بشه جیغت بره بالا =)) این موکن انتقام منو میگیره ازت=))

اوفففففف که از اینجور بچه ها انقده بدم میاد که نگو :دی من میگم واسه تنبیهشون باید بغلشون نکنیم که تا نفس دارن گریه کنن هلاک بشن (غشمولک) جون تو من واسه تربیت بچه خیلی مناسبم :دی

اتفاقا بابیه ما هم به آی لاو یو میگه آی لاب یو ((= ولی گاهی به زبون فارسی میگه دوشت دالم (غشمولک)

موشی وایساااااا
وایساااااااااااااااااااااااااااااااااا

تیکه تیکه ات میکنم ایشاا...غرق بشی ((=

آقا موشه سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:42 ب.ظ


جدی قالب خونه ما قشنگ شده ؟؟؟ گفتی ساده باشه منم اینطوری درست کردم حالا یه بنرم اون بالاش میزارم
بازم اگه ایراد داره بگو
راستی میخوای لینکا و اینارو رنگشونو قشنگتر کنی اگه حالشو داری یه سر بزن :-* درست کن

بووووووووس

آره خیلی دستت درد نکنه :)

رنگ لینکا رو ؟ مگه میشه ؟

فداتت

گیلاس سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:46 ب.ظ http://monzo.blogsky.com

ببینم یه سوال فنی داشتم! اگه گوشتاش بریزه و فقط استخواناش بمونه بازم دلیپ کمار میاد سراغش؟؟!!!!
الهی فدای این بابی بشم!!! این بشه چقدر عقلش میرسه!!! تو خانواده شما فقط این بچه فهمید برای اینکه بشریت یه نفس راحت بکشن باید با عمه شی کال کنه!!
الهی عمه براش تیکه تیکه بشه!!!
حلا اون جوشو میخوای شی کال کنی؟؟!! یه بار دیگه ماسک نشاسته بذار شاید درست بشه!!

ها ؟ :دی

نه دیگه شاید شیشی کاپور بیاد سراغش ((=
گیلاسکی تو هم ؟ آآآآآآآآآآآآآآآآآ گریه
همتون دلتون میخواد سر به تن من نباشه ... تو رو خدا شانس و اقبالو ببین (غشمولک)

نِیدونَه :|
مگه مغز خر خوردم ((=

شاذه سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

وایییییییی سلااااااااام
چقده دلم برات تنگولیده بود!!!!
چطوری مرجانی؟ گیگیلی خوبه؟
بابا این چیزا چیه یاد بچه میدی؟؟؟؟
از فاطمه بپرسم شمارشو بهت بدم؟

وووووووووووووی سلام :دی
فداتت :-* دله منم

تو خوبی شاذه مامانی ؟ :) اون نیش نیشو چیکارش کردی خوردیش ؟ ((=

:دی تازه ما شارگردای بابی هستیم :دی

شمارشو داشته باشم یا نداشته باشم فرقی نمیکنه چون من فعلا بی موبایلم ... اگه ایمیلی آی دی وبلاگی چیزی داره ازش بپرس بهم بده .. دلم خیلی براش تنگ شده :(

ممدی سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:53 ب.ظ http://keshvary.wordpress.com

چند وقت بود میخواستم نظر بده هی نمیشد . ولی اینو بدون همیشه وبلاگتو میخونم دوست عزیز . راستی فید کو چرا خالی میبندی ؟ هان ؟ ویزیتور جمع میکنی ؟ آره ‌؟ کارای خلاف قوانین وبلاگی ؟ بدم مسعودی دادگاهیت کنه ؟ هان ؟ فحش میدی ؟ من دزدم ؟ چرا ؟

سلام بر ممدیمون :دی
لطف داری ممدی ... قربونت

بابا اون گوگل ریدر رو میگم دیگه .. چرا نمیتونم آدرس جدیدی بهش اضافه کنم ها ؟ :دی ... حواست پرته ها :دی ببینم دختری مختری دور و برت نیست ((= یا شایدم خانومه ایکس (غشمولک)

من خودم مسعودی رو خفه میکنم .. منو دادگاهی کنه ؟ ((=

چی میگی تو ؟ :دی حالت خوبه ؟
غشمولک

بارباپاپا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ق.ظ

اووه چقدر سخت میگیری در ضمن خوش به حالت کاش منم وسط دو تا ابروم یه جوش میزد ولی موهای نازنینم نمیریخت.البته میدونم ظاهر مهم نیست و باطن آدمها باید زیبا باشه:دی

سخت میگیرم ؟ پس بیا اپیلاسیونو بندازم رو دستت ((=
داری کچل میشی باربایی ؟ :دی

آررررررررره (غشمولک)

عبداله چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:07 ق.ظ http://damdami2.blogsky.com

شما خانما چقدر دردسر دارید!

((=

عسل رز چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ق.ظ http://asaleroz.blogsky.com

مرجان سلام
اگر دوست داشتی بهم سر بزن

سلام عزیزم .. عسل خانومم .. شیرینم :دی
شیرینی ؟ نیشمولک

باشه گلم خدمت میرسم

مونیکا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ

من الان باید بیام کلتو بکنم.مگه بهت نگفتم نوشتی خبرم کن؟؟؟؟؟؟؟؟؟///مرجان خونت حلال شد.من ۳ پست جا موندم
حالا مبارکه اشکال نداره.پیشنهاد بابی رو هستم حسابی کار خوبیه.تنبل که می دونستیم هستی
اصولا معرفتم نداری که حالا با آهنگ نفرین چاووشی حداقل یاد من میوفتادی دلم خوش شه
بوسسس فقط باسه گیگیلی

وایییییییییییییییی :دی
مونی من برات ایمیل زدم آدرس وبلاگمو قبل از اینکه بنویسم و گفته بودیم به زودی آپ میکنم یادت نیست ؟ نکنه ایمیلم نرسیده :( تازه دیشبم برات آف گذاشتم :((((((
حالا مهم نی ! بیا کله امو بکن ((=

مونی بیجان خودم من برنج میبینم یاد تو میافتم (غشمولک) آخه اگه یادت باشه اولین باری که باهات چت کردم داشتی برنج درست میکردی غروب بود و وبلاگم فیلتر شده بود :دی یادت اومد ؟ ((=
اسم فیلتر و برنج بیاد یاد تو میافتم (نیشمولک)

قربون بوسهای شیرینت برم مونی ... میگن دل به دل راه داره راست گفتن .. امروز بدجوری تو فکرت بودم با خودم میگفتم مونی منتظر نوشتنم بود پس کجاست نکنه مرده ؟ :دی

الفرارررررررررررررررررررررر

نگین چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:35 ب.ظ http://ariai.coo.ir

سلام
چطوری
اون گوزپلگه رو هنوز داری ؟
گه تو چی میگی ؟
میگی یوزپلنگ ؟
ولی گوزپلنگ بامزه تره
من میخوام بگم گوزپلنگ میشه منو دعوا کنی لطفا
فقط قبلش با گیگیلی خداحافظی کن :))))
میگم مرجان جونم
چرا این بچه رو اذیت میکنی که بخواد کلتو با چاقو بکنه ؟
هان ؟
بعد میگی من عمه خوبیم
مرجان جوشت خوب شد؟
آخخخخ جون یه عروسی افتادیم
گفته باشم من ساری پاری نمیپوشم
من با لباس معمولی خودمون میایم
همون پیراهن و اینا
اخخخخخ جون عروسییییی
موشی بدو که عروسی دعوتیم
الفرارررر

سلام نگینم :دی
قربونت

بابی کم بود بگه گوزپلنگ ، تو هم بهش اضاف شدی بی تربیت ((=
ها :دی
به جان خودم من میرم خودکشی میکنم .. نشد یه بار یه کدومتون از من طرفداری کنه :( من قبول ندارم چییییییییییش

اگه منو گیگیلی شما سه کله پوکو (موشی نگین یوسف) نکشتیم گوشتونو ندادیم تمساح ها بخورن ، سر از بیابون برمیداریم کوله پشتیمونم پر از نون خشک میکنیم

بیا بریم گیگیلی ((=

رضا مشتاق این کامنتو ننوشته چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ب.ظ

نوشته ی برادر بلاگر عبدالله بدین شکل تصیح میشود

شما خانما چقدر فلاکت تشریف دارید

رضا میام میکشمتا :دی
حالا مسخره کنین ... شیطونه میگه بیام اپیلاسیونو بندازم رو سر و صورتتون حاااااااال کنین ((=

فرزاد چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:35 ب.ظ http://petti.blogsky.com

تو فقط وبلاگ عوض کن خب؟!
اجاره نشین !

خب :دی

((=

ندا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:54 ب.ظ

سلاممممممممم
اولش بگم اونقده خندیدم از این پستی که زدی
فقط عنوان رو میبینم ولاغیر
جای متنت یه سری خط میخی دارمو فقط شکلک ها معلومه
نمیدونم چشه لابد برگشتیم عقب
خوب عزیزم زیادی حرص نخور به جاش شکلاتی آب نباتی
لواشکی یا هر چیزی غیر حرص بخور
ــــــــــــ
شبی هم یه سر میزنم ببینم چی نوشتی
البته اگه مشکل حل بشه
میبوسمت . فعلا

سلام ندای خوشکل و ملنگ من :دی
فقط از عنوان اینهمه خندیدی ؟ ((=
چرا اینجوری شده ؟ نکنه کامپیوترم بهم ریخته ؟ :دی

دیگه از بس شکلات خوردم دارم میترکم (غشمولک)

قربونت برم
:-*

دمدمی چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:07 ب.ظ

خدا خیرت بدهد دخترم . این کامنتای تو تو این حال و هوا بدجوری ایما را می خنداند!

:دی

ایتو با اون کله کچلت خیلی باحالی :دی

جون گیگیلی راست میگما ((=

فدات

دای ...دی چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:35 ب.ظ

میگم اول ببخشین .من فقط نظر میدم که شاید یه کمی لبخند روی لبهایت بنشینه .
در ضمن واقعا میدونم چی میگی .همه دختر های ایرانی همه فکر و ذکرشون زندگی کردن با یه جوان خارجیه حتی اگه سیاه و بد ترکیب باشه و حتی اگه مال کشوری مثل هندوستان که دیگه حسابی داماد خوشبختی خواهد بود ولی جون من عزیز من اینقدر وقتی خواستگار میاد اینقدر اذیتش نکنید .به خدا همین کارها رو میکنید که تا سن ۴۰ سالگی مجرد گوشه خونه باید بنشینید و اه و ناله سر کنید و بچه های دیگرون رو اینقدر باهاشون بازی میکنید که انگاری هرگز بجه مچه نیدید.................
ولش کن گور پدر هر چی شوشو
میگم دوباره برای دومین بار توی قسمت نظرات اولین پستتون پیام گذاشتم .اگه دو.ست داشتی بخونش .
راستی به فری جون هم سلام برسون و بهش بگو نمیدونستم که اینقدر بی وفایی و تازه میگی من یه دختر مهربونم ....اتگه مهربونی اینه که باز سی و پنجمین سال گرد تولدشو خودش تنهایی جشن بگیره ولی اگر راستی راستی اخلاقش تغییر کرده تا فرصت هست خبرم کنه .
من دارم تا چند روز دیگه میرم یه جایی که شاید دیگر بر گشتی توش نباشه ولی اگر فریبا دوباره فریبم نده میتونم قید سفرم رو بزنم و ..................
بی خیال ...اصلا ولش کن .....اون اینقدر مغروره که فکر میکنه فقط خودش تونسته قله کوه سبز رو فتح کنه .بخدا به همان امازاده ای که میره و دعا میکنه اگه رفتارش رو درست کنه همه چیزها دئرست میشه .
بدبخت پدر و مادر و پنچ تا خواهر و برادر دیگش که منتظرند ایشون بره خونه بخت ولی هم خودشو و هم اون جوان بدبختو داره توی راهی میاندازه که فقط تباهی و سیاهی ..این از طرف من حتما بهش بگو .بهش بگو خبرم کنه تا نرفتم

کاش خودتو معرفی میکردی لااقل :دی

خارجی یا ایرانی باشه فرقی نداره فقط آدم باشه ((=

ببینم ! انگاری دارم میشناسمت :دی تو همون امین بوق بوقی نیستی ؟ ؛) ای کلک راستشو بگو (غشمولک) آدرست مال تهرانه ها ؟ باید خود خودت باشی ... حالا کوجا داری میری ؟ سربازی ؟ :دی

آره میبینم دوباره کامنت ویل کردی
فری کیه دیگه ؟ ((= والا من همش یه فریبا میشناسم که که یکی از دخترای فامیلمونه و تازه ۱۴ سالشه یه دونه بچه اس و ۵ تا خوهر برادر هم نداره (غشمولک) نکنه میخوای اغفالش کنی دختربچه رو ؟ اتفوقا توی تهران هم زندگی دروکنه :دی

من اون کسی که مدنظرت هست رو نمیشناسم .. فچ کنم سوتفاهم شده :دی
فقط یه چیز ! اگه توی کامنت بعدیت خودتو معرفی کردی که ممنون میشم وگرنه کامنتهاتو نخونده پاک میکنم :دی گفته باشم ! جدی میگما ؟ دیگه خود دانی بعدا نیای بگی نگفتی

بابای :دی

ونوس پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:44 ق.ظ http://zendegimoon.blogsky.com

سلام دختر گلم
من کامنت نذاشتم یا تو تایید نکردی یا یکی کامنت منو دزدیده یا اتفاق دیگه‌ای افتاده؟همیشه از این احتمالا بدم میومد.پیف بو میدن.
به هر حال که بابی برسه دست من میخورمش.عاشق بچه های شرو شیطونم.فقطم بهش میگم برام بگه یوزپلنگ!!
بعدشم انقدر به پوستت ور نرو!دعوات میکنما!فردا که دوباره چی چی کمار زنگ بزنه میگم بیانا.منم مادرتم باید به حرفم گوش بدی.
اصلا میگم بابا محمدت دعوات کنه ها!اون به این سادگی ها راضی نمیشه ها!
اصلا چرا من داشتم تورو دعوا میکردم؟اینهمه تنبیه برای یه جوش؟؟!!!
عجب مادرایی پیدا میشنا!
مواظب خودت باش با اون موبر برقیه!

سلام مام ونوسی جونم :-*

نکنه بابا ممدی دزدیده ؟ :دی مگه نگفتی شیطونه ؟ پس لابد کار خودشه ((=

یوزپلنگ ؟ (غشمولک)
نه مامی ! میخوای منو از خونه بندازی بیرون ؟ :( دوستم نداری ؟ :(
ها به بابا ممدی بگو :دی شاید اونم بخواد باهامون بیاد هندستون ((=

:| نِیدونَه

غشمولک

فدات بشم مام ونوسی :)
بوس

MAX PAYNE پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:24 ب.ظ http://maxpaynethefall.blogsky.com

سلام چگونه ای؟
مخلصیم
خانوم خیلی لطف کردی اومدی
و خوشحالم دوباره فعالیت وبلاگیت رو شروع کردی

موفق باشی
خدافس

سلام آقا احسان خان :)
چاکریم :->

مرسیییییییییییییییییییییییی


قربونت
بابای

مسعود شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.jameie.com

خوب خوب نبودیم توفان میکنی لینک منفی میدی! ریفر میفرستی تو سایت من!!!

فعلا با چه زوری سینه خیز خودمو کشیدم اینجا !! اصلا حسش نبود !
سالها پیش فکر میکردم اگه اینترنت همیشه زیر دستم باشه خودم و خفه میکنم! الان یه هفتس میلامم به زور میخونم!

----------------------------------
یه سر دایی دارم که خیلی سر زبون داره یعنی تازه هم زبون باز کرده
عموش که دایی منم هست تو خونشون خواب بود و اینم رفته بود با یه تفنگ ادای پلیسا رو در بیاره و نمیزاشت بخوابه
دایی منم به شوخی میگه من الان مردم ! آدم مرده رو اذیت نمیکنه!
بچه فسقلی خیلی حق به جانب میگه: ملده که حلف نمیزنه!!
-----------------------------------
خانوما که راحت ترن ! مگه هر چند وقت یه بار میری سراغ اپیل لیدی!

من که هر روز پنج و نیم صبح صورتم رو اصلاح میکنم باید چی بگم!!!!!

:دی ها

این بی حسی گاهی واسه همه پیش میاد طبیعیه ... فقط یادت باشه : تیک ایت ایزی ! اوکی ؟ :دی

بچه های امروزی رو اصن نمیشه گول زد ، اون سرمونو شیره میماله و ما موفق به این کار نمیشیم ((=

دو ماه یه بار میرم سراغش ولی همین برام مرگه ! :(

بابا شما آقایون که ریشتونو فرت و فرت می زنین که درد نداره ! اگه میخوای حال منو موقع استفاده از اپیلیدی درک کنی ، آدامستو از دهنت دربیار بذار روی ساعدت یا پشت دستت که مو داره پهنش کن و محکم بچسبون بعد با شدته هرچه تمام از روی دستت ییهویی جداش کن ((= اوف میشی :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد